اصطلاح “حکومت سالخوردگان” به وضعیتی اشاره دارد که افراد مسن و پیر در جامعه قدرت و مسئولیت حکومتی را به دست میگیرند. این نوع حکومت بر اساس تجربه و سن بالا برای رهبری تلاش میکند. در مقابل، اصطلاح “حکومت مشایخ” به نظام حاکمیتی اشاره دارد که بر پایه نقش و تأثیر مشایخ و رهبران مذهبی بنا شده است.
این نوع حکومتها ممکن است به نظر برخی به عنوان نقطه قوتی برای استفاده از تجربیات طولانیمدت افراد مسن در مسائل حکومتی ببینند. اما در عین حال، این مدلهای حکومتی نقدهایی نیز دریافت کردهاند، از جمله کمبود نوآوری و تجدیدنظر در مسائل جامعه. هر حکومت و نظام حاکمیتی بستگی به شرایط ملت و موقعیتهای تاریخی دارد و این مسائل را میتوان از زوایای مختلف مورد ارزیابی قرار داد.
یکی از مثالهایی از ناکارآمدی حکومتهای سالخوردگان یا مشایخ میتواند در جمهوری اسلامی ایران مشاهده شود. این حکومت که تحت تأثیر مشاوره از مراجع دینی و رهبران مذهبی قرار دارد، مختار به مفهوم رهبر اسلامی است که بر اساس اعتقدات دینی و نقش اسلام در حکومت، مقامات دینی حاکمیت را رهبری میکنند. با این حال، این نظام حاکمیتی با چالشهایی مواجه است که میتواند به عنوان ناکارآمدی آن تلقی شود. برخی از این چالشها عبارتند از:
محدودیت در زمینه حقوق شهروندی: تصمیمات حاکمان معتبر در این نظام بیشترین تأثیر را دارند و حقوق و آزادیهای شهروندان را محدود میکند.
کمبود نظارت دموکراتیک: نقش محدود شورای نگهبان و دیگر نهادها در اجازه نظارت یا اصلاح قوانین باعث کاهش نظارت دموکراتیک میشود.
مشکلات اقتصادی: تداوم تحریمها و سیاستهای اقتصادی ناکارآمد، منجر به مشکلات اقتصادی و نارضایتی عمومی میشود.
تحقیقات و نوآوری: نظامی که بر پایه اصول دینی قرار دارد، موانعی را برای تحقیقات علمی و نوآوری ایجاد میکند.